شکل نوشتاری دیگر این لغت: آبکوهه
breaker, billow, surf, big wave, roller
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آبکوهه قایق را به زیر برد.
A big wave swamped the boat.
آبکوهه به دن برخورد کرد و از تختهی موج سواریاش افتاد!
A breaker just hit Dan; He fell off his surfboard!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آبکوهه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آبکوهه